الینالین، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 19 روز سن داره

الین کوچولو

الین وچادر نمازش

دخترم،نازکم، این چادر نماز رو کارشناس مامان(آقای رضایی) توی اداره شون برات کادو داده. یه ذره واست بزرگه ولی با این همه هی میری سراغش و وقتی مامان نماز می خونه اونو میاری و سرت میکنم. این عکسم وقتی که مامان داشت نماز می خوند اصرار کردی که روسری من نیست منم برات روسری آوردم ولی قبولش نکردی و گفتی مال خودمو می خوام . اولش متوجه نشدم که چی رو داری می گی ولی از دستم گرفتی و گفتی صورتی رو می خوام وبردی جاشو برام نشان دادی .اون موقع تازه متوجه شدم که داری چادر نمازت رو می گی.ربون نماز خوندنات برم ...
29 دی 1393

هستی من

سلام به عشقم ، سلام به نازنینم که یه نفس کشیدنهای من وبابایی قدرت می دهی،خدا را هزاران مرتبه شاکرم به خاطر هدیه تو به ما،به حاطر خنده های زیبایت، به خاطرنفس کشیدنهایت،به خاطر ............همه چی.   وجود تو باعث دلگرمی ماست.خدارا دعاگویم تاهمیشه پا به حیات باشی خوب من.
7 آذر 1393

تولد بابایی

چند تا عکس الین جون در تولد بابایی ، عسلم برا تولد بابایی باهم رفتیم کیک بخریم ،تو شیرینی فروشی فقط یدونه کیک مونده بود من نمی خواستم اونو بخرم واومدیم بیرون ولی دم در کیک فروشی گریه کردی که کیک رو بخریم آخه فکر می کردی اگه اون کیک رو نخرم دیگه هیچ کیکی نمی خرم،تو هم که فکر می کردی این کیک رو برا تولد تو می خرم.مجبورم کردی که همون یدونه کیک رو بخرم تازه برای خودت کلاه و شمع هم برداشتی.( عسلم آخه برای خودش تولد گرفته بود نه بابایی) ...
26 شهريور 1393